منبع تصویر، Getty
- نویسنده, سونیا آکسلی
- شغل, ورزش بیبیسی
فرزاد منصوری، با لباس بلند سفید سنتی ، پیراهن سوزندوزی شده محلی و ماسک سیاهی که روی صورت داشت، با افتخار پرچم افغانستان را در استادیوم المپیک توکو در دست گرفته بود.
او درحالیکه از روبروی جایگاه خالی تماشاگران عبور میکرد و میلیونها تماشاگر سراسر جهان از تلویزیون در حال تماشایش بودند، حتی به فکرش هم نمیرسید که چند هفته بعد، در حال تلاش برای فرار از کشوری خواهد بود که در این لحظه نماینده تکواندوی آن بود.
او که تازه در نوجوانی بود، تصورش را نمیکرد شاهد چنان صحنههای دردناکی در فرودگاه کابل باشد. روزی که او و هزاران نفر از هموطنانش برای گریز از طالبان، تلاش میکردند خود را در پروازهایی که در حال تخلیه افغانستان بودند، جا دهند.
او در آن لحظه نمیدانست که بهزودی برای مرگ همتیمیاش به دنبال یک بمبگذاری انتحاری به سوگ خواهد نشست.
فکرش را هم نمیکرد ماهها با پنج عضو دیگر خانوادهاش در یک اتاق در یکی از کمپهای پناهندگان در ابوظبی زندگی کند و بعد تصمیم بگیرد تنهایی راهی بریتانیا شود.
Skip مطالب پیشنهادی and continue reading
مطالب پیشنهادی
از غنی تا طالبان و جبهه مقاومت؛ شادمانی مشترک در فضای چندپارچه افغانستان پس از پیروزی بر پاکستان در جام جهانی کریکت
کنارهگیری بازیکنان سرشناس تیم ملی فوتبال افغانستان و پاسخ فدراسیون به اتهامات «فساد مالی»
در میان حاشیه و تنش؛ تیم ملی فوتسال افغانستان آماده نخستین حضور در جام ملتهای آسیا
تحقق رویای خواهران دوچرخهسوار افغان برای حضور در المپیک پاریس
End of مطالب پیشنهادی
او به بخش ورزش بیبیسی گفت: «من کشور و خانهام را ترک کردم. تنها لباسی که همراه داشتم لباس المپیکم بود.»
او ادامه میدهد: «تنها هدف من بازیهای المپیک بود. با خودم گفتم هر کاری بتوانم میکنم تا به پاریس بروم.»
آقای منصوری حالا بعد از تمریناتی که در کمپ پناهندگان انجام داد، بیاینکه بتواند برای دو سال خانوادهاش را ببینید و درحالیکه مسابقههای بسیاری را به دلیل مشکلات اخذ ویزا از دست داد، عاقبت موفق شد.
او که حالا ۲۲ ساله است، زیر پرچم دیگری در المپیک پاریس حضور خواهد داشت. وقتی ورزشکاران سوار بر قایق بر روی رودخانه سن برای افتتاحیه بازیهای المپیک وارد میشوند، آقای منصوری این بار زیر پرچمی خواهد بود که حلقههای بازیهای المپیک بر آن نقش بسته است.
او از طرف کمیته بینالمللی بازیهای المپیک برای حضور در تیم پناهندگان المپیک انتخاب شده است. او باانگیزهای که از طرف خانهای که آن را ترک کرده در خود دارد، از طرف کشوری که او را پذیرفته وارد این بازیها و مورد تشویق قرار خواهد گرفت.
منبع تصویر، Getty
منصوری در توکیو در یکهشتم نهایی در وزن ۸ کیلوگرم المپیک شکست خورد. همان روز برادرش که در لندن زندگی میکرد با او تماس گرفت.
پیغام برادرش صریح بود: «به افغانستان برنگرد. میدانم قرار است همهچیز بد شود.»
ائتلاف نیرویهای خارجی به رهبری آمریکا و همینطور بریتانیا، دو دهه پس از بیرون راندن طالبان از قدرت، بعد از توافق با این گروه اسلامگرای افراطی در حال ترک افغانستان بودند.
درحالیکه منصوری درگیر رقابتهای المپیک توکیو بود، طالبان، با خروج نیروهای آمریکا و کاهش حمایتهای ارتش افغانستان، در حال در دست گرفتن بخش زیادی از کشور بود.
منصوری با وجود هشداری که برادرش داد، به او گفت به خانه بر خواهد گشت: «من پرچم کشورم را در دست دارم. تا وقتی در امان باشم در افغانستان زندگی میکنم.»
«من باید به افغانستان برگردم. اگر به لندن بروم، خواهند گفت شاید فقط برای خود نشان دادن پرچم افغانستان را دست گرفته بود. اما اینطور نبود.»
«من به افغانستان برگشتم و بعد از دو هفته شرایط واقعاً بد شد.»
طالبان در ۱۵ ماه اوت/آگوست ۲۰۲۱ کابل را دست گرفت و پایتخت کشور غرق در هرجومرج شد. مردم افغانستان و خارجیها از ترس بازگشت اصولگرایان مذهبی به سمت پروازها هجوم آوردند تا از کشور خارج شوند.
منصوری که آن زمان ۱۹ ساله بود بهسرعت متوجه شد او هم باید به آنها بپیوندند.
او میگوید: «سفارتها بسته شدند. همهچیز تعطیلشده بود. با خودم فکر میکردم چطور میتوانم به زندگی ورزشیام ادامه بدهم؟ چطور میتوانم به مسابقات دیگر بروم؟»
«موضوع را با پدر و مادرم در میان گذاشتم و گفتم: اگر میخواهید کمکم کنید، باید از کشور خارج شوید.»
پدر او در ارتش افغانستان کار میکرد و برادرش برای نیروهای آمریکایی. خانواده آنها بهاینترتیب دلایلی فراتر از ورزش برای ترک افغانستان داشت و آن خطر انتقامجویی بود.
منصوری دو کیف/بکس کوچک آماده کرد و هر چه وسایل ورزشی میتوانست در آنها جا داد. مادرش که هنوز در دوران نقاهت پس از جراحی کمر بود، پدر، برادر، خواهر یک خواهرزاده، همگی تصمیم گرفتند کشور را ترک کنند.
منصوری میگوید: «وضعیت واقعاً دیوانهوار بود. همه داشتند سعی میکردند وارد فرودگاه شوند و بعضی از آنها مدرک نداشتند. هیچی نداشتند. ما یکی دو روز بیرون فرودگاه بودیم.»
«بچهها گریه میکردند. شاید شما هم در تلویزیون دیده باشید. خیلی اوضاع بدی بود.»
تصاویر تلویزیونی صحنههای دلخراشی از مردمی را نشان میدادند که روی باند فرودگاه میدویدند تا خود را به هواپیما برسانند و همزمان تیرهای هوایی شلیک میشد.
طبق گزارشها بعضی از مردم براثر سقوط از زیر هواپیما که از آن آویزان شده بودند و عده دیگری در اثر ازدحام در بیرون فرودگاه جان خود را از دست دادند.
منصوری و خانوادهاش در نهایت توانستند به پرواز تخلیه نیروی آمریکایی برسند و سوار آن شوند. آنها نمیدانستند آیا زمانی ممکن است اعضا دیگر خانواده را ببینند.
یک روز بعد ازآنکه منصور و خانوادهاش در فرودگاه ابوظبی به زمین نشستند، یک بمبگذاری انتحاری در فرودگاه کابل، ۱۷۰ شهروند افغانستان و ۱۳ سرباز آمریکایی را کشت.
در میان کسانی که جان خود را از دست دادند، همتیمی منصور در تیم تکواندو به نام محمد جان سلطانی بود.
سلطانی که ۲۵ سال داشت، همسر و دو فرزندش را که کمی عقبتر بودند ترک کرده بود تا سعی کند خودش را به در ورودی برساند و کاری کند که بتوانند از کشور خارج شوند. او با نزدیک شدن به در ورودی ناخواسته به محلی که انفجار در آن رخ داد نزدیکتر و کشته شد.
آقای منصور میگوید: «دوستم را از دست دادم. خیلی با او نزدیک و صمیمی بودم. واقعاً غمگین بودم. او هم داشت سعی میکرد کشور را ترک کند. با خودم فکر میکردم دارد چه اتفاقی میافتد؟»
نیرویها آمریکا و ائتلاف بیش از ۱۲۳ هزار نفر از شهروندان افغانستان را در ماه آگوست از افغانستان خارج کردند. بریتانیا با پروازهایش حدود ۱۵ هزار نفر از مردم افغانستان و شهروندان بریتانیا را از کشور خارج کرد.
با اینوجود تحقیق و دادخواهی که نمایندگان مجلس در سال ۲۰۲۲ انجام دادند، نشان داد که خروج بریتانیا از افغانستان یک «فاجعه» بود و بیبرنامگی و نبود هماهنگی در برنامه تخلیه، منجر به از دست رفتن جانهای بسیار شد.
منبع تصویر، Getty
پروازی که منصور در آن بود، او را به اردوگاه عظیمی در ابوظبی رساند که هزاران پناهنده از افغانستان در آن اسکان دادهشده بودند.
در آن زمان، هنوز محدودیتهای کرونا برقرار بود. درنتیجه او و خانوادهاش همگی در یک اتاق باهم زندگی میکردند.
منصور باید راهی پیدا میکرد تا به تمرینهایش ادامه دهد تا بتواند زندگی ورزشیاش را در بالاترین سطح ادامه دهد.
او شرایطش را برای کارکنان اردوگاه توضیح داد. به او اجازه دادند اتاقشان را ترک کند. منصور بیاینکه اردوگاه را ترک کند، شروع به دویدن، تمرینهای پرشی و پرورش عضلات کرد.
او توانست از اینترنت چند وسیله محافظتی سفارش بدهد و بعد با برادرش که او را در لایه محافظ پیچانده بود، تمرینهای دونفره را شروع کند.
او میگوید: «این تمرینها واقعاً خوب نبودند اما من فقط به این فکر میکردم که تناسب و نیروی بدنم را حفظ کنم. میدانستم که نمیتوانم پیشرفت زیادی کنم اما حداقل باید سعی میکردم وضعیت موجود بدنم را حفظ میکردم. در ورزش تکواندو، اگر برای مدت طولانی تمرین نکنید، بازگشتن و از اول شروع کردن بسیار سخت است.»
او همینطور باید راهی پیدا میکرد که رژیم غذایی مناسب یک ورزشکار داشته باشد.
غذای اردوگاه بسیار پر ادویه/مصالح، اغلب غذاهای هندی و تکراری بود. وقتی محدودیتهای کرونا کمکم برداشته شد، او میتوانست سه یا چهار بار در هفته از بیرون غذا سفارش بدهد.
او درحالیکه سعی میکرد تندرستی و نیروی بدنش را حفظ کند، از چند کشور دعوتهایی دریافت کرد. یکی از آنها هلند بود، دیگری آذربایجان اما او میگوید دعوتی که از بریتانیا دریافت کرد برایش از همه جذابتر بود زیرا این کشور بهترین ورزشکاران تکواندو و امکانات برای این ورزش را دارد.
او میتوانست در مرکز تکواندو بریتانیا در منچستر، در کنار برندگان مدال المپیک مانند جید جونز، بیانکا کوک و برادلی سیندن تمرین کند.
سؤال این بود: کی؟
منصوری فکر میکرد بعد از یک تا دو ماه دیگر در اردوگاه پناهندگان بتواند به منچستر برسد اما هشت ماه طول کشید تا او در ماه می ۲۰۲۲ وارد بریتانیا شد.
او از آن به بعد دیگر پدر و مادرش را از نزدیک ندیده است.
منبع تصویر، Getty
منصوری وقتی به بریتانیا رسید، خیلی کم میتوانست انگلیسی صحبت کند. او با مربی از لیورپول مشغول به تمرین شد و متوجه شد خیلی از کمتر ازآنچه فکر میکرد، حرفهایش را متوجه میشود.
او با خنده میگوید: «لهجه لیورپولی خیلی سریع است.» او میگوید در روزهای اول تمرین بیشتر وقتها نمیفهمید از او میخواهند چهکاری انجام دهد. وقتی مسابقه میدهید، با آن همه سروصدای دیگر در محیط، فهمیدن مشکلتر هم میشد.
او حالا در اتاقی در مرکز تمرین تکواندو تیم بریتانیا که در آن پر از مبلهایی با طرح پرچم بریتانیا است نشسته است و راحت به زبان انگلیسی صحبت میکند و به گرمی از تجربههایش تعریف میکند.
او از طرف کسانی که با آنها تمرین میکند به گرمی پذیرفته شد و شبکههای مجازی تیم تکواندو بریتانیا، تصویر تمرین و پیشرفتهای او را در کنار ورزشکاران بریتانیایی به اشتراک میگذارد.
تنها چیزی که تا به اینجا مانع در مسیر حرفهایاش بوده، مسئله ویزا است.
او میگوید: «من مسابقات زیادی را درگذشته مانند مسابقات اروپایی به دلیل مدارکم و پناهنده بودن، از دست دادم.» منصوری از جهت مالی تحت حمایت کمیته بینالمللی المپیک و تکواندوی جهانی است.
به دلیل همین مشکلات ویزا است که پدر و مادرش که حالا همراه یکی از برادرانش ساکن آمریکا هستند، نمیتوانند به پاریس سفر کنند و حضور او در المپیک را ببینند. او امیدوار است برادر ساکن لندنش بتواند به پاریس سفر کند.
منصوری بهتازگی مدرک مسافرتی مخصوص پناهندگان بریتانیا را دریافت کرده است و توانسته کمی اوضاع را راحتتر کند.
او در ماه مارس توانست به بلغارستان سفر کند. او در رقابتهای ورود به بازیهای المپیک در این کشور مدال برنز دریافت کرد. او در ماه می برای حضور در تیم پناهندگان بازیهای المپیک دعوت شد که نماینده ۱۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان هستند که بهاجبار آواره شدهاند.
کمیته بینالمللی المپیک اولین بار در سال ۲۰۱۶، تیم پناهندگان را وارد بازیها کرد. امسال این تیم دارای ۳۶ ورزشکار از ۱۱ کشور مختلف جهان است که در ۱۲ رشته ورزشی رقابت خواهند کرد.
منصوری میگوید: «وقتی به موقعیتی که قبلاً در ابوظبی داشتم فکر میکنم و به فرودگاه کابل، انگیزهام برای تمرین بیشتر میشود.»
«من سعی میکنم بهترین نتیجه را برای کشورم و کسانی که در بریتانیا و در کمپ تیم تکواندو بریتانیا کمکم کردند و برای مربی و خانوادهام به دست بیاورم. بخصوص برای خانوادهام چون آنها کشور را به خاطر من ترک کردند.»
«و البته میخواهم برای تیم پناهندگان المپیک بهترین نتیجه را به دست بیاورم چون آنها به ما کمک کردند در این بازیها شرکت داشته باشیم.»
تا امروز هیچ ورزشکاری در تیم پناهندگان برنده مدال نشده است اما منصوری امیدوار است باانگیزهای که برای رسیدن آرزویش، تغییری در این روند ایجاد کند. او میگوید: «فقط طلا. فقط مدال طلا.»
هدفهای او بزرگ هستند اما دلیلهایی که دارد، از آنها هم بزرگترند.
منبع تصویر، Getty